شعری از علی خاکزاد | |
نویسنده : علی خاکزاد تاریخ ارسال : 9 خرداد 96 بخش : |
ذکری جمیل بود لحن کبوتری لبهاش
با رفرفه بر بالین مینشست
با آواز
پنجه در دل چون میزد
نذری خواسته بودم براش
عروق ساقهاش اما
گر داشت
پر میکشید آه
پر
آنطرفترک
بوسهها
و گندم تلف.