شعرهایی از علی باباچاهی | |
نویسنده : علی باباچاهی تاریخ ارسال : 24 آبان 89 بخش : |
مجبور بودم
به کار انداختهاند مرا تيک تاک
طي کردن دايرهها از سر دلتنگي هم که نباشد بود
دنيا تازه به دنيا آمده بود جيغ و ويغ نميکرد خوابيده بود
صورتش تازه گل انداخته بود
و توتهاي تازه فرنگي شده را به جاي عددهاي مکرر
گذاشته بودند دور تا دورِ يک دايره
و دايره تازه دايره شده بود
گفتند بچرخ!
چرخيدم آنچنان که نچرخيده بود چرخي که هنوز نچيرخيده بود
مريخ هم شد جا؟ تبعيد چرا؟
پايم از اين دايره بيرون نميگذارم کاري اگر داريد بفرمائيد!
اين چرخيدن تحميلي را پاي کدام گناه نکرده گذاشتهايد؟
بچهنارنجکي را شايد کاشتهايد وسط اين همين___
چرخيدنِ از روي اعداد ولي کم کمي
عقربههايم را کمي از ترکش اعدا دور نگه ميدارد
اما باري که بار من است
کاري است که کار من است بچرخ!
با عقربههاي خميده؟ بچرخ!
و اعداد شکسته-بازنشسته؟ بچرخ! بچرخ!
تيک تاک چرخيد و گفت: تاک و تيک
ساعتي که ساعتي کار ميکند
نه سيزيف است
نه گاو عصاري
فروردين 1389
غريبه نيست
در خانه چيزي مخفيانه زندگي ميکند
اسمش___؟ نه! اين نيست
ناظر بر اَشکال است بيآنکه شکل مشخصي داشته باشد
شکلِ بدون شکل اسمِ بدون اسم است
فرستنده است گيرندگان مختلفي دارد: دوقلو سه قلو
چروک خورده برنداشته ابرو
-رسيد! پيام دريافت شد قاچ نخورده دندان نزده رسيد
و ديگر اينکه
نه زير قالي قايم شده نميشود از سقف اتاق سراغش گرفت
گرفتني نيست گُر گرفتني هم نيست
نه جرقه است نه ترقه
از ديوار به بالا بالا نميرود
-خانم! ما بگيم؟
هيچ نميخورَد دور پيچکِ پشتِ پنجره هم پيچ نميخورَد
تنهاست اما
نه آدم است وَ نه تنها
آه؟ نه! نميکشد اصلاً نميکشد!
نه عميق وَ نه عميقاً.
فروردين 1388