گزارش دومين جلسه‌ي نقد كتاب «درغياب نويسنده»
نویسنده : پیاده رو
تاریخ ارسال :‌ 4 اسفند 93
بخش :
گزارش دومين جلسه‌ي نقد كتاب «درغياب نويسنده»

گزارش دومين جلسه‌ي نقد كتاب «درغياب نويسنده»

دومين جلسه‌ي در غياب نويسنده كه به نقد رمان گراف گربه اختصاص داشت ، در كتابسراي چيستا در كرج برگزار شد.

به گزارش سرویس بازتاب پیاده رو ، در آغاز جلسه احمد درخشان به خلاصه‌اي از داستان اشاره كرد و گراف گربه را اثري خواندني و قابل توجه دانست و افزود: گراف گربه به نوعي اختلاط ژانرهاي مختلف است. نويسنده از داستاني زندگي‌نامه‌اي به داستاني فانتزي، اسطوره‌اي و حتي پليسي و جنگي حركت مي‌كند. داستان با قصه‌گويي راوي به دختر كم‌سالش آغاز مي‌شود و همين تمحيد به او اجازه مي‌دهد واقعيت و اتفاقات واقعي و ذهني راوي و در جاهايي نويسنده را به زباني افسانه‌وار و اسطوره‌اي بيان كند.

وي در ادامه گراف گربه‌ را داراي چندين راوي مختلف دانست و گفت: هادي تقي‌زاده نويسنده و هادي تقي‌زاده‌ي راوي و همچنين اسماگ، گربه‌اي به نام قاسم در جاهايي روايت را به عهده مي‌گيرند و اين تعدد راوي به نويسنده اين اجازه را مي‌دهد كه بين فضاهاي مختلف در حركت باشد. هادي تقي‌زاده‌ي رواي گاهي قصه‌گو و داستان‌گزار است و گاهي ماجراجويي در دنيايي جادوئي.

گزارش تصویری

درخشان سپس به طنز موجود در اثر اشاره كرد و افزود: يكي از وجوه برجسته‌ي رمان گراف گربه طنز نهفته در داستان است كه در وجوه روايي مختلف جريان دارد. حتي بيان فانتزي و افسانه‌وار نيز از طنز برخوردار است و همين مسأله گراف گربه را از داستان‌هاي فانتزي صرف جدا مي‌كند. وي در پايان گستردگي وجوه افسانه‌اي گراف گربه گفت: پرداخت بيش از حد وجوه فانتزي و تخيلي داستان باعث مي‌شود بعد رئال و زندگي حقيقي راوي كه به نوعي دغدغه‌ي اصلي داستان است در محاق بماند.

در ادامه جلسه علي عبداللهي شاعر،‌مترجم و منتقد به بيان نظريات خود پرداخت و گفت: گراف گربه با قصه‌گويي پدري به دختر هفت‌هشت ساله‌اش شروع مي‌شود كه به نوعي داستان خود را مي‌گويد. اين رمان نوعي خودزندگي‌نامه است؛‌ اسم‌ها و مكان‌ها از واقعيت ساخته و پرداخته مي‌شوند اما در ادامه روايت داستان به سمت و سويي ديگر كشيده مي‌شود و از منطق روايت ارسطويي دور مي‌شود. رمان گراف گربه مدام در مرزهاي واقعيت، رويا، تخيل و فانتزي و تاريخ در نوسان است. عمده‌ترين مسأله‌اي كه اين رمان را در ميان رمان‌هاي ديگر برجسته مي‌كند اين است كه تخيل در آن بسيار قوي و آزاد است. ما در ادبيات داستاني معاصر، از اين گونه‌ي ادبي كه به فانتزي و افسانه نزديك مي‌شود بسيار كم داريم. شايد اين رمان سرآغازي باشد بر اين گونه‌ي نوشتاري. گراف گربه رماني در ستايش تخيل است. وي در ادامه با اشاره به ژانرهاي مختلف در بافت گراف گربه افزود: نويسنده ژانرهاي مختلف را درمي‌آميزد و اين كار در ادامه‌ي همان تخيل‌ورزي در داستان شكل مي‌گيرد. اين فضاهاي مختلف در بافت اثر نوعي بينامتنيت ايجاد مي‌كند؛ به كار گيري فانتزي‌هاي مختلف همچون هابيت و ارباب حلقه‌ها تا داستان‌هاي سليمان نبي در ساخت داستان به چندصدايي رمان مي‌انجامد.

علي عبداللهي رمان گراف گربه را از لحاظ ساخت، نقيضه‌اي در برابر تعريف رمان به شكل متعارف آن دانست و گفت: گراف گربه ساختاري چندوجهي دارد و مدام از يك فضا به فضاي ديگر حركت مي‌كند. اين سيّاليت تمام عناصر داستان را، از زمان و مكان گرفته تا ماجراها واقعي و تخيلي، شامل مي‌شود. شناور بودن رمان در فضاها و ژانرهاي مختلف حالتي نسبي به اتفاقات و ماجراها مي‌بخشد. همه چيز در اين رمان نسبي است و قاطعيتي در آن وجود ندارد. شايد مجموع اين عناصر باعث مي‌شود كه بسياري از خوانندگان متعارف رمان نتوانند با اين داستان ارتباط برقرار كنند.   

علي عبداللهي از لحاظ تنوع شخصيت‌ها گراف گربه را قابل توجه دانست و گفت: اين رمان پنج شش شخصيت اصلي و محوري دارد و بيش از چهل شخصيت فرعي و جانبي. شخصيت‌هاي گوناگون داستان با ماجراهاي شاخه شاخه درهم مي‌آميزند و در فضاهاي مختلف گسترش مي‌يابند. البته بايد گفت كه نويسنده در ساخت شخصيت‌ها و موقعيت‌ها به دنبال عنصر منطقي و حتي حقيقت‌مانندي آن‌ها نبوده است. قاسم، گربه‌ي معلول، يكي از اين شخصيت‌هاست.

وي در پايان زبان گراف گربه را زباني ساده و روان دانست و گفت: اين سادگي در خدمت روايت داستان است اما در وجهي ديگر زبان گراف گربه لحن و حتي نثري با مشخصه‌هايي خاص را به كار نمي‌گيرد كه مختص داستان او باشد. در جاهايي حتي زبان رسمي و ژورناليستي مي‌شود و اين شايد يكي از ضعف‌هاي كتاب باشد.

منتقد ديگر جلسه مهدي معرف زبان را يكي از عناصر مهم و مشخصه‌ي اصلي ادبيات و وجه‌ مميزه‌ي آن با هنرهايي مثل نقاشي و عكاسي دانست و گفت: نويسنده در گراف گربه در ساحت زبان مقتدرانه عمل نكرده و زبان خشك و رسمي داستان كمكي به فضاهاي تخيلي و فانتزي داستان نمي‌كند. اگر مبنا فقط روايت يك ماجرا باشد ابزارهاي بسياري براي اين كار هست. زبان گراف گربه انگار به زبان ترجمه نزديك مي‌شود و راوي با وجود آن كه اول شخص است لحن خاصي را نمي‌سازد و اين براي رماني كه فضاهاي متفاوتي را تجربه مي‌كند و نگاهي متكاثر به پديده‌ها دارد پذيرفتني نيست.

گزارش تصویری 

تمام توجه نويسنده فقط به روايت بوده و همين مسأله باعث مي‌شود از كنار ظرفيت‌هاي زبان به آساني بگذرد.

وي سپس فرم روايت گراف گربه را به آثار رئاليسم جادويي نزديك دانست و افزود: جاهايي گراف گربه صد سال‌ تنهايي ماكز را به ياد مي‌آورد به طور مثال در صفحه 32 نويسنده در توصيف مدرسه مي‌نويسد: مدرسه آن چنان ساكت شده بود كه صداي بال‌زدن پروانه‌اي نارنجي را روي شير آب مي‌شنيدي. اين توصيف صحنه‌اي از رمان صد سال تنهايي را به ياد مي‌آورد كه يازده پروانه‌ي زرد روي دست جواني كه هميشه آغشته به روغن‌سوخته بود حركت مي‌كردند. از اين گونه در گراف گربه بسيار است. مثلن اعداد و ارقامي كه داده مي‌شود بسيار دقيق و ريز است. كاري كه ماركز مي‌گفت به واسطه‌ي كار ژورناليستي‌اش آن را خوب آموخته بود. البته نويسنده به همين فرم بسنده نمي‌كند و سبك‌ها و ژانرهاي مختلف را به كار مي‌گيرد انگار يك نوع سردرگمي فرمي و ژانري در اين اثر وجود دارد. در يك چهارم پاياني است كه داستان به تعادلي نسبي بين اين فضاهاي مختلف مي‌رسد و منسجم‌تر مي‌شود.

معرف ماجراها و حوادثي را كه براي راوي اتفاق مي‌افتد و گاهي رنگي تاريخي به خود مي‌گيرد تكراري خواند و گفت: تو بسياري از فيلم‌ها و داستان‌ها، صحنه‌هاي اين چنيني از اوايل انقلاب و اتفاقاتي كه در خيابان‌ها در جريان بود مي‌توان پيدا كرد. به طور مثال در صفحه 43 وقتي نويسنده در مورد شكنجه و انواع آن و ابزار و ادوات آن سخن مي‌گويد رو به تكرار و كليشه مي‌آورد. اين قسمت‌ها در بافت داستان نمي‌نشينند. اتفاقن جاهايي روايت بعد تازه‌اي به خود مي‌گيرد كه اين اتفاقات عادي و روزمره شكل و شمايل افسانه و اسطوره به خود مي‌گيرند و ديگر اين اتفاقات تكراري نيستند كه بافت رمان را مي‌سازند بلكه ما از خلال اين داستان‌ها است  كه به سرگذشت و افكار راوي پرمي‌بريم و به جاي نقل و گفتن با تصوير و داستان روبه‌رو هستيم. هر جا اين اتفاق مي‌افتد ما با رماني خوب طرف هستيم ولي هرجا كه نويسنده مستقيم به بيان ايده و فكر و نظر مي‌پردازد و ارجاعات فراوان به آثار و جاها و اتفاقات در بافت داستان تنيده مي‌‌شود رمان را از آن حالت بكري و تازگي خارج مي‌كند.

معرف در پايان به تأكيد بر اين كه هم‌نشيني به جاي واقع و افسانه از گراف گربه داستاني خواندني مي‌سازد گفت: در كنار هم قرار گرفتن زندگي واقعي راوي و ماجراهاي افسانه‌اي، دنياي ذهني و زيسته‌ي راوي را  به تصوير مي‌كشند. همان چيزي كه ما در فيلم‌هاي تيم‌ برتون به طور مثال در ماهي بزرگ مي‌بينيم كه فضاي تخيلي با زندگي واقعي در هم مي‌آميزند و فرم و ساخت داستان را به وجود مي‌آورند. گراف گربه نيز وقتي به اين تعادل بين قصه،‌ روايت،‌ توصيف و افسانه مي‌رسد جلب توجه مي‌كند و خواننده را به خوانش ترغيب مي‌كند   .

كامران سليمانيان مقدم يكي ديگر از حاضران جلسه كه به تازگي مجموعه داستان ميران را به چاپ رسانده است با بيان اين كه گراف گربه رماني خواندني و قابل توجه است گفت: يك سرمستي، وارستگي و قدرتي در روايت گراف گربه است كه آن را به نوعي خودبسنده مي‌كند با تمام مواردي كه دوستان اشاره كردند. تلقي من اين است كه جاهايي كه نويسنده، افسانه و اسطوره را روايت مي‌كند اين زبان به كمكش آمده. نويسنده به دنياي ذهني كه خلق مي‌كند علاقه‌مند بوده و اين علاقه‌مندي باعث مي‌شود دنياهاي متفاوت، ‌واقعي و افسانه‌‌اي به خوبي با هم جفت‌وجور شوند. مثلن در قستمي از رمان از زبان گربه‌ي داستان، قاسم، مي‌شنويم كه هادي تقي‌زاده آمده جبهه براي اين كه رماني درباره جنگ بنويسد. اين همان چفت‌و‌بست شدن فضاهاي متفاوت است. من فكر مي‌كنم ايراداتي كه به رمان اشاره شد ايراداتي هستند كه بيشتر ويرايشي بوده و قابل رفع و رجوع بوده‌اند.

سليمانيان مقدم راوي گراف گربه را مفتون و شيفته‌ي فضاي مخلوق خود دانست و گفت: راوي آنقدر در فضا و اتمسفر داستان و روايت گم مي‌شود كه ديگر ما بسياري از پرحرفي‌هاي او را احساس نمي‌كنيم و همين مسأله به صورت يكي از شاخصه‌هاي اين اثر در مي‌آيد و خواننده را با خود همسو مي‌كند.

ايرج خواجه‌پور از ديگر حاضران در جلسه با ذكر اين مسأله كه من به عنوان يك علاقه‌مند به كتاب اين رمان را به ديگران معرفي مي‌كنم و پيشنهاد مي‌دهم گفت: گراف گربه داستاني خوش‌خوان و قابل تأمل است اما من گراف گربه را اتفاقي خاص در ادبيات داستاني معاصر نمي‌دانم. چهار فصل اول داستان مثل طنزهاي برخي مجلات است كه گاه مسائل اجتماعي و سياسي را هم دربرمي‌گيرد. اين نگاه طنزآميز در فصل پنج به يك فضاي متفاوتي با فصول قبلي تغيير مي‌يابد. با تغيير ماجراهاي داستان نثر نيز تغيير مي‌كند. اين تغيير فضاها چنان است كه خواننده گمان مي‌كند انگار كتابي ديگر را مي‌خواند. اين انتقال به فضاهاي متفاوت با تمهيد صورت نمي‌گيرد بلكه به يك برش شبيه است. فضا به يك باره از يك فضا و مكان واقعي به يك فضاي اسطوره‌اي و فانتزي پرتاب مي‌شود.

خواجه‌پور با اشاره به فضاي جادويي و افسانه‌اي رمان در ادامه گفت: نقدي كه من به اين كتاب دارم اين است كه همه‌ي اين فضاهاي افسانه‌اي و فانتزي در فرهنگ داستاني خودمان هم هست. چرا نويسنده از اين فضاها براي داستان‌نويسي سود نمي‌برد و داستان انباشتي از المان‌ها و اشارات افسانه‌ها و داستان‌هاي تخيلي غربي است؛ در حالي كه نويسنده مي‌توانست از بسياري از افسانه‌هاي ايراني استفاده كند.

گزارش تصویری

ابراهيم دم‌شناس، منتقد و نويسنده با نگاهي كلي به گراف گربه گفت: به نظر من علي‌رغم آنچه در عنوان كتاب نوشته شده گراف گربه يك رمان نيست. و من بيشتر دوست دارم از اين زاويه به كتاب نگاه كنم. شايد بشود به تعبيري گفت تمامن رمان نيست. برخي از نظريه‌پردازان معتقدند امكان نوشتن رمان در كشور ما ميسر نيست و اين شايد به خاطر موقعيت مثالي است  كه ما در آن به سر مي‌بريم. اين‌ها معتقدند رمان محصولي از غرب بوده و ما به لحاظ ذهنيت ادبي هنوز نتوانسته‌ايم خود را با بافت آن تطبيق بدهيم. فكر كنم دكتر صالح حسيني، مقاله‌اي دارد به اسم قصه‌رمان. اين مقاله بر اين مبناست كه بيشتر رمان‌هايي كه ما در ايران داريم تمامن رمان نيستند بلكه قصه‌رمان هستند. رمان را بيشتر در اروپا مي‌بيند و عقيده دارد حتي در ادب آمريكا نيز قصه‌رمان رايج است.

دم‌شناس با طرح مسأله‌ي قصه‌رمان گراف گربه را از اين ديدگاه قابل بررسي دانست و گفت: گراف گربه نيز با توجه به جهان متكثري كه دارد، و قصه‌ و افسانه‌ و داستان‌هاي علمي‌تخيلي را شامل مي‌شود به اين ديدگاه نزديك مي‌شود. داستان با قصه‌گويي راوي به دخترش آغاز مي‌شود و سپس از اسطوره به افسانه و دنياهاي ديگر سيرمي‌كند و يك فضاي چندگانه‌اي را مي‌سازد. در اين داستان بيشتر قصه‌پردازي و روايت‌پردازي داريم تا روايت‌هاي رمان‌گونه.

اسماعيل صابر نويسنده‌ي حاضر در جلسه با اشاره به فضاهاي مختلف و گاه متضاد گراف گربه گفت: گراف گربه انسجام ساختاري ندارد و بيشتر به روايتي شوخ و شنگ نزديك مي‌شود تا به رماني با ساختي منسجم و استخوان‌دار. انگار فكر و ايده‌اي روشن و منسجم اين فضاهاي مختلف را به هم پيوند نمي‌زند. خرده‌ روايت‌ها در بافت كلي داستان ساختي ارگانيك ندارند و خواننده، يا لااقل من ِ خواننده، با اين خرده‌روايت‌ها ارتباط برقرار نمي‌كند.

در پايان جلسه حاضران در جلسه نظر خود را درباره رمان بيان داشتند. از حاضران در جلسه مي‌توان،‌عليرضا عباسي، ... روشن، رضا ستاري،سپیده کوتی ؛ علی جانوند سجاد فاضل و... نام برد. همچنین در این جلسه تنی چند از هنرمندا ن و علاقه مندان دیگر نیز حضور داشتند.

بازگشت