نگاهی به شعر و زندگی حسین منزوی
دکتر نادر ابراهیمیان
نویسنده : نادر ابراهیمیان
تاریخ ارسال :‌ 1 شهریور 99
بخش :
نگاهی به شعر و زندگی حسین منزوی
دکتر نادر ابراهیمیان

غزال غزل
نگاهی به شعر و زندگی حسین منزوی

دکتر نادر ابراهیمیان

حسین منزوی بزرگترین غزلسرای معاصر در اول مهر۱۳۲۵ در زنجان به دنیا آمد و در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۳ به علت بیماری قلبی و ریوی در بیمارستان شهید رجایی تهران درگذشت.
منزوی بدون تردید پیشگام و مبدع غزل نوین ، مدرن و نئوسیک فارسی است. البه پیشگامی فروغ فرخزاد در گنجاندن گزاره های امروزی در غزل آنقدر روشن است که نیاز به توضیح ندارد و شگردهای زبانی فروغ در تنها غزلش که در آن به استقبال غزلی از هوشنگ ابتهاج رفته با مطلع:
چون سنگ ها صدای مرا گوش می کنی
سنگی و ناشنیده فراموش می کنی
آن چنان امروزی است که اگر فروغ سرودن این چنین غزل ها را ادامه می داد قطعا به عنوان بنیانگذار غزل نئوکلاسیک می دانستیم.
در این میان نباید از کار منوچهر نیسانی در غزل نئوکلاسیک فارسی چشم پوشی کرد:
شب می رسد ز راه، ز راه همیشگی
شب با همان ردای سیاه همیشگی
استاد حسین منزوی در سال ۱۳۵۰ مجموعه" حنجره ی زخمی تغزل" در انتشارات بامداد به چاپ رساند که برگزیده ی جایز ی فروغ می شود و  بهترین شاعرجوان شناخته شد.( که در همان زمان جلال آل احمد  به
عنوان  بهترین نویسنده انتخاب گردید و شاملو از طرف دکتر سیمین دانشور جایزه را دریافت کرد) در این مجموعه شعری منزوی همان طور که خود شاعر با اشاره به غزل با مطلع:
لبت صریح ترین آیه ی شکوفایی است
و چشم هایت شعر سیاه گویایی است
در این باره می گوید:" نخستین غزلی که از من چاپ شد این غزل بود در مجله ی فردوسی سال ۱۳۴۷ که این غزل در حال و هوای تازه ای است که راهی را در غزل امروز گشود" که مورد استقبال زیاد شاعران  و منتقدان قرار گرفت.
منزوی که به حق  لقب سلطان غزل برازنده ی اوست. در روزگاری که شعر برای بسیاری ابزار نام و نان بود. جز دو غزل آیینی که اشاره به شهادت امام حسین ( ع) داشت چاپ نکرد  و وصیت کرد تا پس از مرگش اشعار آیینی بی مانندش در مدح و بزرگداشت چهارده معصوم علیهم السلام چاپ شود.
در روزگاری که شاملوی بزرگ اعلام کرده بود" غزل شعر زمان ما نیست، این حکم اول ماست و حکم آخر نیز" و حسین منزوی با این عقیده که تا روزی حافظ چنین سزاوارانه بر قله ی بلند شعر فارسی نشسته است. غزل نیز به زندگی سزاوارانه ی خود ادامه می دهد ( البته با احترام به همه شاعران بزرگ غزلسرا امروز ادب فارسی مانند استاد بهمنی و... متاسفانه بعد از غزلیات درخشان منزوی ،غزل فارسی در رکود و سستی به سر می برد) منزوی شاعری است هیچگاه چه قبل و بعد از انقلاب وابسته به جریان های رسمی و غیر رسمی شعر نبود ( غلامرضا طریقی در گفت وگو با دکتر لیلاکردبچه) به همین جهت از این دو گروه شاعران مورد حمایت قرار نگرفت تا آن جایی به گفته ی منزوی  از نوآوری او در غزل، شاعرانی مانند سیمین بهبهانی و ... یاد نکردند و یا سعی کردند او را به عمد یا سهوی فراموش کنند. همان طوری که منزوی در زندگی نیز خیری ندید و پس از جدایی از همسرش در اثر تنگدستی و بیماری  و دور شدن از دخترش" غزل"  متاسفانه  با درد ،  فقر و در انزوای انجماد و بی مهری اما با مناعت طبع ،  آزادگی  و عزت نفس در سال ۱۳۸۳ در میانسالی  از جهان چشم فرو بست.
منزوی پس از مجموعه"حنجره ی زخمی تغزل" در " شوکران و شکر" و " عشق در حوالی فاجعه" و " از کهربا و کافور" که شامل بهترین غزل های معاصر است " توانست سیمای زنی را در غزل نئوکلاسیک تبین کند که از معشوق در شعر گذشته فرو رفته و دارای شخصیت پردازی و حرکت به طول و عرض روایت بود"( سید مهدی موسوی)" قابل تذکر :که دکتر سید مهدی موسوی دارنده ی دکترای داروسازی را که به اصطلاح غزلسرای پست مدرنیسم است و فعلا در خارج از کشور به سر می برد نباید با دکتر مهدی موسوی میر کلایی دارنده ی دکترای ادبیات فارسی که ترانه سرا و پژوهشگر اهل نوشهر بوده ، اشتباه گرفت"
پس از منزوی بعدها شاعرانی مانند سیمین بهبهانی در " رستاخیز" ۱۳۵۲ و " دشت ارزن" ۱۳۶۲ و محمدعلی بهمنی در " باغ لال" ۱۳۵۰ و منوچهر نیستانی در " دیروز خط فاصله" ۱۳۵۰ و قیصر امین پور در" تنفس صبح" ۱۳۶۴ و دیگر شعرا ،کار منزوی را ادامه دادند.
همان طور که گفته شد منزوی با غزل" لبت صریح ترین آیه ی شکوفایی است...آغازگر راهی نو در غزل فارسی شد و ده ها شعر در اقتفای مستقیم و غیر مستقیم آن سروده شد و نعمت الله جهان بانویی مدیر مسئول مجله ی فردوسی  سال ۴۷  در این باره چنین می گوید:" غزلی تازه از شاعر گمنامی رسید اما باور نکردنی بود که یک جوان شهرستانی۲۲ ساله آن را سروده باشد این شعر آن چنان تصاویر بدیعی در خود جای داده که بعیداست  تقلیدی صورت گرفته باشد" و " این آغازی است بر شاعرانگی سلطان غزل معاصر ایران حسین منزوی" ( حمید محمدی) و می توان گفت بهار۴۷ شاعرانه ترین بهار حسین منزوی است و شعرش به قول علیرضا رئیس دانا مدیر انتشارات نگاه" شعرش برآمده از نحوه ی سلوک او با زندگی بود"


آثار حسین منزوی :
ا- حنجره ی زخمی تغزل:  این مجموعه در سال ۱۳۵۰ چاپ شد در دو دفتر : دفتر اول غزل حاوی ۲۲ غزل و دفتر دوم شامل ۱۸ اشعار نیمایی  و یک مثنوی  و دو قطعه شعرکه  در بردارنده ی اشعار اجتماعی ، سیاسی و عاشقانه است.
۲- صفرخان: شامل مجموعه شعر یک منظومه ی نیمایی است درباره ی صفر قهرمانیان زندانی سیاسی دوره ی پهلوی دوم که در سال ۱۳۵۸  چاپ سد و همچنین در سال۱۳۸۲ تجدید گردید.
۳- از شوکران و شکر(۱۳۷۳): این مجموعه شعر ، جنجالی   ترین و پر سروصداترین اثر منزوی است که در مقدمه ی آن از مشکلات چاپ کتابش و این که به حساب نیامده و شاعرانی مانند سیمین بهبهانی که ادعای برابری با او را دارند از او و نوآوری هایش در غزل یادی نمی کنند. و شامل ۱۱۵ غزل است
۴- به همین سادگی:(۵۰ شعرسپید) این مجموعه و اشعار سپید منزوی را در برابر می گیرد که در زمزمه ی بهترین شعرهای سپید فارسی است و در سال۱۳۷۹ چاپ شد.
۵- از کهربا و کافور (۱۳۷۷): حاوی ۹۶ غزل ،این مجموعه را می توان در دسته ی بهترین غزل های سروده شده ی معاصر و ادب فارسی به حساب آورد که منزوی نوآوری و مضامین تازه ای در غزل وارد کرده است که این ویژگی ها در اولین غزل این مجموعه دیده می شود:
یک شعر تازه دارم، شعری برای دیوار
شعری برای بختک، شعری برای آوار
۶-از ترمه و تغزل(۱۳۷۶): این مجموعه شعری، برگزیده ی غزلیات و سروده های نیمایی و سپید منزوی است
۷- با عشق تاب می آورم(۱۳۷۷): مجموعه شعر نیمایی (۴۵ شعر)که از بهترین شعرهای نیمایی معاصر ادب فارسی است.
۸- ترجمه ی شعر حیدربابای شهریار(۱۳۶۹)  که به نیمایی برگردانده شده است.
۹- با عشق در حوالی فاجعه(۱۳۷۱): شامل ۱۰۱ غزل، منزوی در این اثر با بررسی اشعار کلاسیک به ویژه حافظ، سعدی و مولانا غزل های تازه و زیبایی آفریده، این اثر منزوی در حقیقت، سرایش عشق بوده که به قول منوچهر آتشی" منزوی شاعر همیشه عاشق است و عشق در دل او جاری و ساری است.
۱۰- از خاموشی ها و فراموشی ها(۱۳۸۱)  شامل ۸۶ غزل و چند مثنوی است.
۱۱- با سیاوش از آتش: (۱۳۷۲)شامل ۱۲۲غزل در سال های ۱۳۴۵ تا ۱۳۷۴
۱۲- این کاغذین جامه(۱۳۸۰): شامل ۶۰ غزل و چند رباعی و مثنوی
۱۳- فانوس های آفتابی(۱۳۸۴): ۲۶ شعر در مدح و ثنای چهارده معصوم علیهم السلام به ویژه امام حسین( ع) است. که در باره ی خداوند، حضرت رسول( ص)، مادر آن حضرت، حصرت علی( ع) ۲شعر، حضرت فاطمه( س)۲ شعر، امام حسن( ع) ، امام حسین (ع)، حضرت زینب( ص)، حضرت عباس(  ع) ۲ شعر، امامان چهارم تا حضرت مهدی علیهم السلام ، هرکدام ۱ شعر.
این شعرهای آیینی در ادب فارسی کم نظیر است که در  این میان غزل عاشورایی زیر  که شکوهمندی خاصی دارد و زیباترین غزل آیینی معاصر و تاریخ ادب فارسی است( رجوع کنید به ویژگی های این غزل در شعر عاشورایی از نگارنده):
ای خون اصیلت به شتک ها ز غدیران
افشانده شرف ها به بلندای دلیران
۱۴- تیغ زنگ زده(۱۳۸۵): عنوان ۱۸۵ قصه از افسانه های آذربایجان بوده که منزوی آنها را به فارسی برگردانده است.
۱۵- دیدار در متن یک شعر(۱۳۸۴): منزوی به بررسی اشعار ۳۶ شاعر معاصر  پرداخته و پیش از سال۱۳۵۷ نوشته شده و شامل نوشته های رادیویی و منتشرشده در مجلات رودکی و سروش است
۱۶- نیما در مرحله ی گذار: بررسی مرحله ای از شعر معاصر بوده که در آن از دوره ی کلاسیک به دوران نیمایی صورت گرفته است.


در نظر منزوی عاشق نباید فقط دلداده ی چشمان محبوب باشد بلکه در نظر او عاشق ، دلداده ی طوفانی است که عشق در آن ها به پا خاسته است:
دیگر برای دم زدن از عشق باید به زبانی دیگر اندیشید
باید کلام دیگری پرداخت بابد بیانی دیگر اندیشید
منزوی هنگام تحصیل در دانشکده ی ادبیات دل به مهر دختری که دانشجوی رشته ی علوم اجتماعی است می ببند و به این علت تغییر رشته می دهد و در علوم اجتماعی تبث نام می کند اما در این عشق کامیابی نمی یابد و پس از عشق نافرجام نخستین ، در سال ۱۳۵۴ ازدواج می کند اما متاسفانه این ازدواج در سال ۱۳۶۰ به جدایی می انجامد . و از تنها دخترش " غزل" دور می شود.(غزل منزوی بعدها از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰ در دانشگاه منابع طبیعی گرگان درس خواند و در سال ۱۳۷۹ با همکلاسی خود ازدواج کرد و فعلا با همسر و دخترش" ماهنی" در زنجان زندگی می کند.)
جدایی از همسر، مرگ برادر شاعرش و دوری از دختر خود ، منزوی را دچار پریشانی می کنند . و"در ۲۵ سال آخر زندگی اش گرفتار بیماری، سرگشتگی، خستگی و درگیر اعتیاد بود. گویی خود آتس به جانش می زند و حاصل این آتش زدن ها اشعاری بود که می سرود. امور زندگی خود را در این سال ها از راه ترانه سرایی و اندک حق التالیف کتاب هایش سامان می داد. (علیرضا رئیس دانایی) منزوی زیاد به سر و وضع خود توجه نمی کرد و حتی وقتی محمدعلی بهمنی دوستانه به او اعتراض می کند رندانه پاسخ می دهد:" در نیم قرن دیگر حتی زودتر هیچ کس نمی پرسد منزوی یا بهمنی چگونه زندگی می کردند یا سیر بودند یا گرسنه، تنها به شعر ما نگاه می کنند"
خودش در این باره می گوید:
مرا ندیده بگیرید و بگذرید از من
که جز ملال نصیبی نمی برید از من
و یا:
دردا که دیری است دیگر شور سحری خیزی اش نیست
آن چشم هایی که هر صبح خورشید را مشتری بود
اکنون  به زردی نشسته است از جرم تخدیر و تدخین
انگشت هایی که روزی مثل قلم جوهری بود
نکته ای که باید متذکر شد این است که شاعران ،  نویسندگان و هنرمندان به ویژه شاعران جوان  باید  همیشه مواظب سلامت نفس و اخلاقی خود باشند و از هرگونه آلودگی روحی و جسمی دوری کنند و الگوهای مثبت هنر و ادب را سرمشق خود قرار دهند. چنان که به گفته ی استاد ملک اشعرای بهار:" شعرخوب یعنی احساسات موزونی که از دماغ پرهیجان و از روی اخلاق عالی تری برخاسته باشد. لغت، اصطلاحات، حسن ترکیب، سجع، وزن و قافیه، صحت یا سقم قواعد و مقررات نظم، هیچ کدام در خوبی و بدی شعر نمی توانند حاکم و قاضی واقع شوند. هرچه هیجان و اخلاق گوینده در موقع گفتن یک شعر یا ساختن یک غزل، قوی تر و نجیب تر باشد آن شعر بهتر و خوب تر خواهد بود."
در تاریخ ادب فارسی به ویژه معاصر ،شاعرانی  الگوی خوبی از نظر ادبی و اخلاقی برای دیگر شاعران هستند .شاعرانی مانند : پروین اعتصامی، سپهری ، استاد بهمنی  و...حتی استادان دانشگاه که طبع شعری دارند مانند استاد شفیعی کدکنی، دکتر خانلری ، دکترمعین،  دکتر کزازی ، دکتر رستگار فسایی و...
متاسفانه شاعران و نویسندگان چه ایرانی و غیر ایرانی بودند که در عین شاخص بودن از نظر ادبی ولی در اثر آلودگی به مواد مخدر و ... حتی جانشان را از دست داده اند. از ایران مانند صادق هدایت که  یکی از نویسندگان پیشرو ادبیات داستانی  بود ولی در اثر مواد مخدر و روان پریشی دست به خودکشی می زند و یا بهرام صادقی(۱۳۱۵- ۱۳۶۲) نویسنده رمان معروف " ملکوت" با این که پزشک بود ولی در اثراعتیاد به مواد مخدر در سن میان سالگی سکته می کند.
بسیاری از نویسندگان و شاعران مشهور جهان  نیز که مواد مخدر مصرف می کردند معتاد شدند و راهی برای نجات خود نیافتند از آن جمله: کئورک تراکل(۱۸۸۷-۱۹۱۴) ، هانس فالادا(۱۸۹۳-۱۹۴۷، جک کرواک(۱۹۲۲-۱۹۶۹) ، و... به خاطر اعتیاد به الکل یا مواد مخدر جانشان را از دست دادند.
کئورک تراکل  شاعر اتریشی مهمترین شاعر آلمانی زبان مکتب امپرسیونیسم( دریافتگری که به معنای دریافت و برداشت مستقیم هنرمند از دیده های زودگذر) و اکسپرسیونیسم ( هیجان نمایی که اغراق در رنگ و شکل ها ست )در سال ۱۹۱۴ به خاطر مصرف بالای کوکایین جانش را از دست داد.
فریدرش گلاورز ( نویسنده ی سوئیسی و  یکی ار نخستین جنایی نویسان آلمانی زبان در ۴۲ سالگی در اثر اعتیاد به مورفین جان سپرد در این باره می نویسد:" همه ی دلائلی که( شاعران و نویسندگان) می توانند  تا اعتیادشان را توجیه کنند می توانند از نظر ادبی کاملا قابل قبول باشند اما عیان است که کثافت کاری است. آدم معتاد زندگی را به نابودی می کشاند."
محتوای بیشتر غزلیات منزوی ، عشق شخصی و مسائل پیرامون عشق است اما در عین حال مسائل اجتماعی نیز در شعرهایش دیده می شود:
اگر آواز من هرچند ایرانم! غم انگیز است
با این همه از عشق، از عشق تو لبریز است
در ذهن من ریگ روانت نیز سرسبز است
حتی کویرت نیز در پاییز سرسبز است


منزوی درسال۱۳۵۵ نیز غزل اجتماعی سرود که حال و هوای سیاسی سرود و طبق گفته ی خودش به وسیله ی خواننده ی مطرح آن زمان( د.ا) خوانده شد و بعدها جلوی بخش آن از تلویزیون آن زمان گرفته شد:
از زمزمه  دلتنگیم از همهمه بیزاریم
به طاقت خاموشی نه میل سخن داریم
تصنیفی که منزوی نیز سروده و به وسیله ی استاد محمد نوری خوانده شده است هنوز برای همه خاطره ای نوستالوژیک است:
نمیشه غصه ی ما رو به لحظه تنها بذاره
نمیشه این قافله ی ما را رو تو خواب جا بذاره
منزوی با خوانندگان مطرحی مانند: علیرضا افتخاری، حسین خواجه امیری( ایرج)، ناصرمسعودی و... همکاری داشته و برای آنها ترانه سروده و از این راه و نیز حق التالیف کتاب هایش روزگار را می گذارنده است.
وحدت آوایی قافیه و ردیف با شبکه ی آوایی و صوتی شعر منزوی ، کارکرد موسیقی قافیه را افرایش داده است." در غزل های موفق وی، حرف یا حروفی که درقافیه تشخص صوتی دارد در طول بیت بیشتر استفاده شده به گونه ای که نظام آوایی برخی از غزل ها بر اساس همین شاخصه شکل گرفته است"( دکتر زیور دهقانی)
 در مجموعه ی" حنجره ی زخمی تغزل" حسین منزوی در غزل" لبت صریح ترین آیه ی شکوفایی است..." شکوفا، گویا، رویا، والا، تماشا، دریا، شناسا، هرجا، معما و تنها، واژه های قافیه هستند و تشخص صوتی در مجموعه ی ردیف و قافیه  قابل توجه است. از این رو حرف" ی" در کل غزل بسامد چشگمیر و تشخص صوتی دارد:
لبت صریح ترین آیه ی شکوفایی است
و چشم هایت شعر سیاه گویایی است
واج آرایی در اشعار منزوی جایگاه ویژه ای دارد و گاه در یک بیت چند بار از آن استفاده شده،  کاربرد وسیع آن در غزلیات منزوی بیانگر آشنایی و تسلط شاعر بر زیبایی تکرار صامت ها و مصوت ها و نظام صوتی است:
ای گیسوان رهای تو از آبشاران رهاتر
چشمانت از چشمه ی یاران صاف سحر باصفاتر
که تکرار صامت" ش" در این بیت صدای" شرشر" آب را به همراه دارد که با واژه های " آبشار" و" چشمه" نیز همراه شده است.
منزوی در غزل، ترکیب های بدیع و زیبایی ساخته است که قبل از او سابقه ای نداشته است مانند" میزهای خواب، روح بادبادکی ام  و... :
آن سفره ی شبانه ی نان و شراب را
بر میزهای خواب تو می گستری  هنوز
نسیم و نخ بده از خاک تا رها بشود
به یک اشاره ی تو ، روح باد بادکی ام
" منزوی ظرافت زبان و رندی را از حافظ گرفته، در کنار آن عاشقانه ها و شادمانه ی سعدی را افزوده و همه ی این ها را با دست افشانی صوفیانه ی مولانا به خوبی آمیخته بود. او گذشته را به خوبی از نگاه امروزی می دید."( سهیل محمودی)
یکی از ویژگی های شعر منزوی، آشنایی و چیرگی شاعر به داستان ها، افسانه ها ، اسطوره ها و... است و پرداخت به آنها به صورت تازه:
" شاید به جای آرشی دیگر باید کمان دیگر اندیشید"
استفاده حیرت، بدیع و کم نظیر از قافیه به ویژه قافیه ی درونی در جهت موسیقایی کردن  سخنش:
می شود گل در اثنای گلزار، می شود کبک در عین رفتار
می شود آهویی در چمنزار، پای تو ضربدر در باغ قالی
حاصل جمع آب و تن تو، ضرب در وقت تن شستن تو
این سه منهای پیراهن تو، برکه را کرده حالی به حالی


همان طور که قبلا گفته شد منزوی از جمله شاعرانی است که شعرهای نیمایی و سپیدش از بهترین اشعار فارسی است" بالندگی غزل امروز، وامدار حسین منزوی است. شعرهای نیمایی و سپید او نیز، شکل دیگری از توانمندی هایش را در ما ثبت خواهند کرد."( محمدعلی بهمنی)
" بهمنی بعد از منزوی نوآوری هایش بیشتر از غزلسرایان همدوره اش بوده، یکی از تفاوت های شعر بهمنی با منزوی این است که شاعری آرام و معتدل است ولی منزوی معترض و بی قید، اندیشه ها و احساساتش را ابراز کرده است."( مریم جعفری آذر مانی)
در غزل های منزوی هم می توان نازک خیالی سبک هندی را در آنها مشاهده کرد و هم سادگی بیان سبک خراسانی:
خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود
و ماه را ز بلندایش به روی خاک کشیدن بود
یکی از ویژگی های دیگر غزل های منزوی این که" او به دقت و ظرافت بسیار و انتخاب دقیق واژگان در محور هم نشینی به شکلی بیت را می سرود که فقط از یک ذهن و احساس سرشار از شعر بر می آید."( حسن گوهرپور):
نوبت آمد می نوازد نوبتی ناقوس مان
تا بگیرد رودهامان راه اقیانوس مان
" قافیه زنگ کلام است" آری اکنون بشنوید
زنگ حسرت می زند در قافیه افسوس مان
اوج هنری حسین منزوی در شعر در دهه ی هفتاد است که شعرش به پختگی و کمال رسید اما متاسفانه در پایان عمر به علت بیماری و ضعف جسمانی، اشعار او دچار ضعف و سستی شد.
" حسن تعلیل گاهی در غزل های منزوی برای رخدادهای اساطیری، علل و دلائل زیبا و هنری اما غیر واقعی ارائه می شود."( دکتر علی نوری)
حسن تعلیل از مهمترین روش های مضمون آفرینی است. منزوی گاهی تلمیحات کهن را با آرایه هایی مانند حسن تعلیل، تشبیه و مراعات نظیر در هم می آمیزد " تا روی زیبا دو برابر شود":
" فرشته عشق نداند و" به آسمان چه روم
برای من و تو و عشق زمینی ات زیباست
کاربرد رنگ در اشعار منزوی نیز برجسته است و شاعر توجه خاصی به آن دارد در این رابطه گفتار را با یکی از رنگی ترین غزل منزوی به پایان می برم:
نقش های کهنه ام ، چقدر تلخ و خسته و خزانی اند
نقش غربت جوانه ها، رنگ حسرت جوانی اند
روغن جلا نخورده اند، رنگ ها ی من که در مثل
رنگ آب راکدند اگر آبی اند و آسمانی اند
از کف و کفن گرفته اند، رنگ های من سفید را
رنگ خون مرده اند اگر قرمزند و ارغوانی اند
با آرزوی آرامش برای این روح این شاعر برجسته ی معاصر که متاسفانه خیری در دوران زندگی اش ندید:
شهریار را مردمانش کردنش شهریار، منزوی را مردمانش منزوی


منابع:
بلاغت تصویر از دکتر محمود فتوحی ، انتشارات سخن۱۳۸۶
بررسی غزل های حسین منزوی از جاوید قربانی، دانشگاه شهید بهشتی۱۳۹۰
 معنای دیگر" بررسی معنای ضمنی شعرمنزوی بر اساس نظریه ی تحلیل گفتمان پل گرایس" از مریم جعفری آذر مانی، فصل پنجم۱۳۹۰
از عشق تا عشق  از ابراهیم اسماعیلی اراضی( مصاحبه ناتمام با منزوی ) ، فصل پنجم ۱۳۹۶

 از ترانه و تندر " نقد و تحلیل اشعار حسی منزوی"از مهدی فیروزیان، انتشارات سخن۱۳۹۰
غزل نئو کلاسیک و لایه های ایدئولوژیک سبکی در آن: فرهنگستات ادب فارسی۱۳۹۳
شعر موج نو و حجم گرای معاصر فارسی از دکتر علی حسین پور، نشریه ی ادبیات دانشگاه تبریز۱۳۸۲ شماره ی۴۶
بررسی و تحلیل ساختار اشعار سپید و نیمایی حسین منزوی از مهرنوش علیپور( پایان نامه) استاد راهنما دکتر علی محمد پشتدار، دانشگاه پیام نور تهران ۱۳۹۱( با سپاس از کتابخانه ی دانشگاه که این منبع را در اختیارم گذاشته اند)
بررسی شعر پست مدرن از دکتر احمد خلیلی، فصلنامه ی بهار ادب، تابستان۱۳۹۲
ادبیات داستانی پست مدرن از مک کافری لری ترجمه ی پیام یزدانجو، نشر مرکز۱۳۸۱
از رنج تا شکنج " یادنامه ی حسین منزوی" از نازخند صبحی، نشر ترمند۱۳۹۴و...
و با سپاس ویژه از بانو مریم جعفری آذر مانی غزلسرای برجسته ی معاصر، پژوهشگر و  دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه الزهرا

بازگشت