ماتریالیسم توهم و آگاهی
پدرام محمدزاده
نویسنده : پدرام محمدزاده
تاریخ ارسال :‌ 24 بهمن 99
بخش :
ماتریالیسم توهم و آگاهی
پدرام محمدزاده


ماتریالیسم توهم و آگاهی بدون بدن و

ربطش به قدرت نامشروع و سرمایه داری طبیعی

دیدن برای اتم ها معنی ندارد . شنیدن هم . در اجتماع اتم ها معنی دار می شود و آن هم کامل نیست . تحریف واقعیت است . تفسیر است . بخشی از آن است . توهم است . آن چیزی است که بدون ما نیست . درخت بدون ما درخت نیست ! هر چیز دیگری می تواند باشد بیرون از ادراک انسانی .  این ها برای انسان است که معنی دارند . انسان پر شده از دروغ ها و برساخت های مختلف . مشخصن وقتی زاویه دید را حذف کنیم همه چیز حذف می گردد !
مشخصن رنگ ها و دامنه دید انسانی است که به یک درخت رنگ سبز را می دهد . هر رنگی می توانست داشته باشد . می شود چشم های عجیب و غریب ساخت با دیدهای مختلف در یک آن به شکل یک هرم .
یعنی یک انسان را در یک آن هم اتم ببینید هم انسان هم نورون و هم سلول و هم همه احتمالات . وجوه متفاوت در یک آن !
این است زاویه دیدهای متفاوت در یک آن که به ما نشان می دهد هر لایه را .
پس توهم یعنی آن چیزی که جز برای ما نیست و البته مادی هم هست چون کماکان بدن است که دروغ می گوید و حتی این ماده است که دروغ را باور می کند  ، هست می شود و تاثیر می گذارد .
صورت زن زیبا انسان را عاشق می کند به واسطه هورمون هایی . اما صورت زیبا مگر برای اتم ها بدون چشم انسانی هم مفهومی دارد که اینطور آشفته می کنند انسان را ؟
و چشم انسانی به این دلیل صورت زن را زیبا می بیند چون اتمی نمی بیند یا در واقع مولکولی و سلولی نمی بیند . و اصلن صورت زیبا به این دلیل به وجود آمده که انسان همه لایه ها و ابعاد متفاوت و وجوه یک چیز را نمی تواند ببینید . وگرنه در مقیاس انسانی این صورت زیباست و در مقیاس کوانتومی زیبایی انسانی مفهومی ندارد و هر دوی این ها هم برای یک بدن در حال رخ دادن است . یعنی تاثیر لایه ها روی هم .  حتی چون چشم انسان ضعیف است و حتی در پشت میکروسکوپ ها هم هنوز چشم های انسانی قرار دارند که می بینند و دروغ هم می گویند حتی .  باید  همه لایه ها را با هم دید  تا تمامی معیارهای زیبایی شناسی بهم بریزد .
نکته :
این یعنی ما حتی به نظرات علمی هم نمی توانیم اتکا کنیم . به این دلیل که شناساگر محدود است و درصد خطای مشاهده گر در فیزیک کوانتوم همه معادلات را بهم میزند و بعد از آن هم ریسمان ها و ما از علوم مشاهداتی داریم مسیری به سمت ناپدیدار شناسی باز می کنیم ! یعنی دوباره با چیزهایی سر و کار داریم که نیستند اما تاثیر و تعریفشان هست مانند خدا ! پس این یعنی همه آن چه که ما خلق می کنیم از منظر ذهنی و خطاهای دیداری و سهوی ما بر اساس محدودیت های ماست که رخ میدهد . در واقع در اینجا خطا به مفهوم ندیدن کامل است . خواست نفی و انکار دیده است ! و البته خواست دیدن آن چه نیست است ! این می شود محدوده گذاری بر واقعیت . یعنی من بسته به طبقه خود و همینطور نوع و روش زندگی اجتماعی و فردی چیزهایی را از دنیا و زندگی می بینم و تجربه می کنم که افراد دیگر در طبقات دیگر نمی کنند . و آن ها چیزهایی را تجربه می کنند که من نمی کنم . این از نوع اندیشیدن تا درصد خطای مشاهده گر در فیزیک کوانتوم تاثیر دارد .


اثر مشاهده‌گر به تأثیر عمل مشاهده بر پدیدهٔ مورد مشاهده گفته می‌شود. اغلب ابزارهای اندازه‌گیری برای انجام کارشان ناخواسته بر چیزی که اندازه‌گیری می‌کنند تأثیر می‌گذارند، برای نمونه فشارسنجی که برای اندازه‌گیری فشار تایر خودرو استفاده می‌شود، معمولاً هنگام اندازه‌گیری موجب خروج مقدار کمی از هوای داخل آن می‌شود و بنابراین بر فشار داخل آن تأثیر می‌گذارد. این اثر در حوزه‌های مختلفی از فیزیک دیده می‌شود.
آگاهی بدون بدن

آگاهی بدون بدن سیستم عامل بودن است . با مقررات خاص خود . نه برنامه بودن آنچه که برنامه را اجرا می کرد و زمینه ساختش را فراهم می کند و گاهن خود سیستم عامل برنامه می سازد و اصلن خود سیستم عامل مگر برنامه ای نیست که توسط سیستم عامل با برنامه دیگری یعنی انسان ساخته می شود ؟ حالم از بوی پیاز و این زمین پیازی ( لایه لایه . ما به آن گفته ایم لایه های نمایشی . همه چیز بر زمین لایه لایه است . لایه پوستی در انسان بعد گوشتی بعد خونی و سلولی و مولکولی و ... ) دقیقن مثل پوسته زیبای زمین و گوشته نرم و سفتش و هسته . آگاهی بدون بدن زمین و زمینی بودن است . هم مجازات می کند هم تشویق آن هم به شکل نا برابر بسته به روایت . آگاهی بدون بدن یک سیستم عامل خود بروز قابل انتقال به سخت افزار ها و بدن های مختلف است . یعنی روایت خود را منتقل می کند اگر به شکل بدنی نشد به شکل ذهنی . درک می کند نرم افزار و سخت افزار را . تازگی ها ایلان ماسک گفته  می توانیم مغز انسان را به کامپیوتر وصل کنیم . بعد شما فکر بکنید مغز شما به کامپیوتر وصل است و کامپیوتر ها هم ماشین آلات را کنترل می کنند و ماشین ها و سیستم عامل ها هم سیستم عامل و ماشین می سازند حتی اینگونه می توان ماده هوشمند را کنترل کرد . یعنی می شود برج ساخت و در خانه نشست
یا می شود طبیعت وحشی ساخت و باز هم در خانه نشست ! آگاهی بدون بدن زمین باز را در اختیار داشتن است . حتی متن هم لایه لایه است . هر آگاهی شخصیت پردازی و جهات خاص خود را دارد . مقررات خود را دارد هر سیستم عاملی حتی زمین . سرمایه داری طبیعی نشانه ها!

نیرو ، قدرت ، آگاهی بدون بدن و اراده

تقریبن هر کدام از این اسامی دارای تعریف ناب هستند . یعنی تقریبن در همه چیز دخیلند . به برساخت های خود وابسته نیستند . کمیتند هایی هستند که کیفیت ها را می سازند . اندازه ها و هندسه هایی که سبب خلق معنای می شوند . هر چیزی در این دنیا هندسه ای دارد یا کمیتی دارد که سبب خلق معنا و اشکال نشانه مند می شود .
نیرو: در فیزیک کمیت برداری است که باعث شتاب گرفتن اجسام می‌شود در واقع نیروی خالص عامل شتاب است. نیرو را به‌طور شهودی می‌توان با کشیدن یا هُل‌دادن توصیف کرد. نیرو یک کمیت است . نیرو کمیتی است که فزونی می گیرد . آنچه که هل میدهد و می کشد و سازماندهی می کند . قدرت است . درون کانال های بدنی خود را بروز می دهد .
قدرت : در اصطلاح علوم اجتماعی به معنی توانایی  افراد یا گروه‌ها برای دست‌یابی به هدف‌ها یا پیش‌برد منافع خود از راه واداشتن دیگر افراد جامعه به انجام‌دادن کاری خلاف خواستهٔ آن افراد است. می توانیم ربط تعریف فیزیکی نیرو و قدرت اجتماعی را با هم مشاهده کنیم .
اراده : اراده در فلسفه به یکی از ویژگی‌های ذهن، و انتساب کردارهایی که از روی نیت مرتکب شده‌اند اشاره دارد. کنش‌ها که بر اساس ارادهٔ شخص انجام شده باشند «ارادی» یا «داوطلبانه» و گاهی به طور تحقیرآمیز «خودسرانه» یا «از روی قصد» خوانده می‌شود. به طور کلی، «اراده» به یک خواستهٔ مشخص یا دلخواه اشاره ندارد، بلکه ظرفیت کلی داشتن چنان خواسته‌هایی و قاطعانه عمل کردن بر مبنای آنهاست، بر اساس هر معیارهایی که عامل ارادی اعمال می‌کند.

آگاهی بدون بدن : تلفیق نیرو و قدرت انسانی و نیات و کنش های شخصیت مند و جهت مند قابل انتقال به غیر . آگاهی که در سخت افزارها و بدن های گوشتی و آهنی و غیره منتقل می شوند . یک آگاهی شونده . اراده معطوف به قدرت . چیزی بین جسم و اندیشه . یک حالت سوم .

نکته : و البته همه این ها نابند . چون در هر جهتی باشند می توانند وجود داشته باشند !

قدرت نا مشروع یا قدرت فرا دولتی در طبقه ای تعریف نشده

قدرت نا مشروع و آگاهی بدون بدن در تلاش است کنترل کند . فرای دولت ها و نمایش سیاستمداران سازنده سیستم هاست نه حتی مجری یا بازیگر سیستم ها ! بین بودن و نبودن است . یا ساختن آن چیزی است که همه فکر می کنند چیز دیگری است. آنچنان سریع و شدید مانند یک نینجای مرگبار ! که همه فکر می کنند شبح است . من مجازی است. روح ! ساخت چیزهای شدید و شوک آور است . در حد نور سریع . کمیتی است . هندسه ای دارد شدید و سیال . هنر است .

تفاوت مالک و قدرت نامشروع

آنکس که کنترل می کند مجبور نیست به نگرانی ها و پستی های مالک تن دهد !  قدرت نا مشروع یعنی کنترل نا مشروع آن چیزی که مال تو نیست . یعنی کنترل ان چیزی که به آن رحمی نداری . چون دیگر مالک نیستی !

 

بازگشت