شعری از ﻓﺮﻧﺎﺯ ﻓﺮاﺯﻣﻨﺪ
نویسنده : ﻓﺮﻧﺎﺯ ﻓﺮاﺯﻣﻨﺪ
تاریخ ارسال :‌ 29 اسفند 95
بخش :
شعری از ﻓﺮﻧﺎﺯ ﻓﺮاﺯﻣﻨﺪ

او که لب ﻣﻲگذارد بر پوست و ﻧﻤﻲنوشدم
کجاست؟
از نقوش برجسته رد ﻣﻲشود
انگشتانش
ساغرم زمین ﻣﻲگذارد ساق
و در آهو ﻧﻤﻲماند
کجاست؟
که محو انعکاس خودش نیست
در ﺣﺒﻪهای مقطر چشمم
تر ﻣﻲکند لب و
ﻣﻲماند
در پرزهای چشیدن
که عشق
پاﻳﻴﻦتر از گلو
باران بسمل است
در ناودان

بازگشت