شعری از ﻋﻤﻴﺪ ﺻﺎﺩﻗﻲﻧﺴﺐ
نویسنده : ﻋﻤﻴﺪ ﺻﺎﺩﻗﻲﻧﺴﺐ
تاریخ ارسال :‌ 6 بهمن 95
بخش :
شعری از ﻋﻤﻴﺪ ﺻﺎﺩﻗﻲﻧﺴﺐ

به فراخور ِ حال
حالم خراب و ُ همین
بس نیست برای بریدن ِ رگ
رگبرگ های من از
 رگبار ِ زیاد درد گرفته اند
پاییز در من
تا بهار ِ بعد رسیده
کسی کِی به دادم می رسد ؟
تو کجایی ؟
با مرده ام نمی شود عشقبازی کرد
سرد می شود تنم
کفنم از جنس ِجین باشد بهتر
وصیت نامه ام در کتابخانه های عمومی
خاک می خورد
خون می چکد زمین از لوله ی  ِرگ هایم
زمین قرمز می شود از من

به کسی نگو
دارم از جهنم فرار می کنم .

بازگشت