شعری از ﻋﺎﺭﻑ ﻣﻌﻠﻤﻲ | |
نویسنده : ﻋﺎﺭﻑ ﻣﻌﻠﻤﻲ تاریخ ارسال : 25 آذر 95 بخش : |
به نیم رخ کشیده ای خودت را
با سکوتی جنوبی
در سکوت جنوبی تو
بندر 90درجه منحرف می شود
بسمت سبز چاله های صورت ات
صورت تو دو سبز چاله دارد
پژواک رنگ های سرد است در تو
همینکه رنگ شهر
سی صدو بد درجه منحرف می شود
به نیم رخ ات بکش مرا
شهر
غرق شده در جیب های سوراخم
به نیم رخت رخت بکش مرا
جیب هایی هم
فقط دست ها را ترانزیت می کنند
به نیم رخت رخت بکش مرا
فقط همین فقط ها را
ترانزیت می کنند
فقط ها ایستاده در ساختمان اداری
فقط ها ایستاده در حمل و نقل خصوصی
این سایه ی فقط است بر شهر
تو مرا به نیم رخت رخت رخت..
تو مرا به سکوت
تو مرا به سبز
تو مرا به جنوب
++++++++++++
چشمهای سبز تو
فضای سبز بندرعباس بود
بولدوزر ها چشمهای سبزت را بلند کردند
دو سبز را بلند کردند
هندسه ی سبز!
در اسارت ِ فقط!
چه کنم با گیتار های الکترونیک که بنفش می نوازند
با پل های هوایی که در پک زدنم تمام می شود
از پل های هوایی به اوج منتشر نمی شود کسی
بخاطر آن دو سبز
سوختن یا نواختن شعله ها؟
فرقی نمی کند
شعله ترانه ای در سرم زبانه می کشد
پل هوایی یک نت بود
با پل هوایی طناب می زدیم
پل هوایی را به ریل می انداختیم
پل هوایی به فردای ما می رفت
می رفت به ما
تقصیر فقط بود در ساختمان اداری
چند چشم
لبخند ات را تفتیش کردند
با لبخند های دست خورده ات چگونه کنار بیایم
انتهای این پل هوایی در فکر من گیر کرده
بیرون بیاورید
پنتهاووس بندر رو به مرگ است از اینجا
تقصیر فقط بود در حمل و نقل خصوصی که چشم هایت را بولدوزر ها...
بی چشم های سبزت با چراغ قرمز های شهر چه کنم در من ترافیک سنگینی ست
آذرماه در عکس می ایستد 90 درجه
یلدا نه یلداغ است
همین که گیت هار می نوازد
همین که نیم رخت نیست برای طعنه
به سه رخ ها چهار رخ ها پنج....
شنبه خودم را تمبر می کنم بر نامه ای نشانی: جایی که فردا به زمین اضافه خواهد شد
جنگل حرا غرش چشمان سبز توست
با چشمان سبزت خدا چه شکلی بود؟
صدا چه شکلی بود؟
کاش صدای خدا را ضبط می کردی وقتی چشمانت را بولدوزر ها بلند کرده بودند
از 90درجه فریاد یاد تو 20درد جه نشسته
بر تراس
70درجه باقی اضافه شده به کتاب ریاضیات
70 سبز درجه