شعری از ﺳﺎﺭا ﻟﻴﺎﻗﺘﻲ
نویسنده : ﺳﺎﺭا ﻟﻴﺎﻗﺘﻲ
تاریخ ارسال :‌ 14 اسفند 95
بخش :
شعری از ﺳﺎﺭا ﻟﻴﺎﻗﺘﻲ

كلاه آهني
فرصت زيادي براي مردن ندارد
حتي وقتي
سرباز سلامش را به احترام باد
به باد ﻣﻲدهد
حتي
وقتي
سنگيني سلاح خاﻃﺮﻩي دور دختر همسايه را
موهايش را
و چال روي گوﻧﻪاش را
زير پوﺗﻴﻦهايش سبز ﻣﻲكند

زماني براي مردن نداري
بايد روي سر مرد
مرد بماني
و تمام سربازاني كه از تو رد ﺷﺪﻩاند را
با خود ببري
به قرن بعد
شايد آن سال
آن روز
نشان پيروزي را
ميان ﺧﻨﺪﻩهاي دور دخترانش
پيدا كني
شايد آن روز فرصتي باشد
كه ديگر
 سر بي جان مردي را
از خاطراتش، جدا، نكني.

بازگشت