شعری از مهران آبادی
نویسنده : مهران آبادی
تاریخ ارسال :‌ 28 شهریور 96
بخش :
شعری از مهران آبادی

ما در غیاب اوشان
ایشان را کن‌ترول می‌کنیم
تکرار ادرار نابگاه‌شان
یا اعتراض پوست کشیده و خشک بر استخوان
در قصه و نوشت
ما کار بلدتریم زیرا که بالا
گواهی هم هست با انگشت شاهدین غیب
پستان چندین پدر را هم -البته- دندان گرفته‌ایم کنده‌ایم
چون گربه‌ی مرتضاعلی
از سر دیوار حاشا به قد حبل‌المتین پریده‌ایم
هم‌اکنون در صدارت تکریم صرف‌ونحو
اهل افعال ماضی نقلی به کردار خویش سرتریم
اصلن به ذهن قد نخودتان فشار که نه!
چیزی نیاورید
رخصت نمی‌دهیم
آب را بخار کنید
آیند گان ذخیره‌اند
کلن خیالتان تخت تخت
بی راه‌ونشان که از کرامات ماست
مینو که سهل است
مفتی نمی‌دهیم
در امامزاده طاهر هر قبر چند طبقه یک‌صدواندی میلیون تومن است
واضح و مبرهن کنید
ما اهل وطنیم
همین یک وجب خاک سرد گور را به مرده نمی‌دهیم

بازگشت