شعری از فانوس بهادروند
نویسنده : فانوس بهادروند
تاریخ ارسال :‌ 4 اردیبهشت 01
بخش :
شعری از فانوس بهادروند


در آواز کوچه‌ پیچیده
شادی‌ کودکان در تَک و دُو توپ
در هم‌‌همه‌ی خیابان
وُ هوی موتورها بر فضای بهمن
بهمن که خاطره‌ام از هوایی‌ست
کوتاه بر روزهای رفته بر دفتر
بهمن ماهی گذراست
مانند یک اتفاق است
چون نوشتن شعری بر دیوار
گاهی که نیست
اما بودنش را حس کرده بودی
با تک تک سلول‌هایت
در گمان‌ها و تردیدها
برای همان هوای گذرا و زیبا
که به شتاب یک لبخند
بر چهره می‌نشست
وُ باز می‌شکست
در شکل‌های نامتقارن
وُ بازمی‌گشت 
دست‌افشان و رها بر پیشانی‌ها 
آیا به‌راستی بهمن همان اتفاق آمده بود؟!
آه ...
چه کوتاه بود
عبور آن لبخند بر چهره‌ات
و گاهی که دیر پا نبود
--شعری که--
 می‌رفت شکل یک اتفاق بگیرد...

بازگشت