شعری از عطاء الدین شهنواز
نویسنده : عطاء الدین شهنواز
تاریخ ارسال :‌ 2 مهر 89
بخش :
شعری از عطاء الدین شهنواز

در قاب صورت تو

 

در قاب صورت تو،

دو درخت

روي هر برگشان،

شبنمي روييده است

دو درخت

ريشه دارند در خاک

خاک سرخي که درونش،

عشق به زبان آمده است

دو درخت

نزديک به آسمان تيره

گاهي رعدي

بادي

برقي!

در قاب صورت تو،

دو درخت مي گريند

 

 

حسرت

 

 

مي خواهم

بگويم داستان دو قطره را

که باريدند

و حال ...

روي سنگفرش کهنه خيابان،

مجال عشقبازي را نمي يابند

مي خواهم

بگويم داستان ابري که باريد

و قطره هايي که باريدند ...

 

 

زمستان

 

 

کلاهت،

مامن کبوتري شده،

مثل کاغذ،

گرم و سپيد

اين روزها،

ابر مي گويي

بخار مي شنوي

گونه ات سرخ تر از هميشه است

زنده باد،

گردن آويز پر برفت

بازگشت