شعری از سیده فاطمه مولانا
نویسنده : سیده فاطمه مولانا
تاریخ ارسال :‌ 16 آبان 98
بخش :
شعری از سیده فاطمه مولانا

 

 

 

قسم به آیتِ تاریکی ! به گیر و دارِ اذا عسعس !
قسم به من ! که شکوفا شد ، به دارِ سفسطه‌ی خون‌بس
من از مناقصه‌‌‌ی تحقیر ، من از مقابله می‌آیم

من از تکثّرِ سر زیرِ سرِ  _طهارتِ سختِ سنگ_
از انتحارِ کبوترهایِ جَلدِ وسعتِ تنگِ ننگ
من از تضادّ‌ِ مابینِ زن و مقاتله می‌آیم

قسم به وسعتِ بی‌گندم ! قسم به برکتِ بی‌نانی !
که از تبانیِ تخت و تن ، که از تظاهر و ویرانی
که از لهیدن و منکوب و بدِ معامله می‌آیم

نه از تحجّرِ هم‌نافی ، نه از تراکمِ تحمیلی
نه از تهوّعِ تحمیقِ  ن‌ُخاله‌بازیِ فامیلی
که از تلاقیِ ناموزونِ قُرب و فاصله می‌آیم
 
قسم به من ، که پس از من ... چه ! قسم به آن‌چه که من بودم !
من از قبیله‌ی زخم و زخم ، من از عشیره‌ی " زن " بودم
قسم به من ! که پس از این من ، هزار من بدهندم ، باز _
به دینِ غائله می‌میرم ... به دینِ غائله می‌آیم

بازگشت