شعری از روناک عبدالله | |
نویسنده : روناک عبدالله تاریخ ارسال : 1 بهمن 00 بخش : |
شعری از روناک عبدالله ( روشنی )
کاش اسمم را فراموش کنند مردمان همچنان که زایل میشود سراب
در خاطر بیابان
همچنان که محو میشود ردپای گنجشکان
در میانه کهنهبرف قرص و نوبرف سست
و نشود بهخاطر آوردش...
همچنان طنین صدای عزیزی
که راه گم میکند در میان شیارهای مغز
بعد از سالها
همچنان بوی نفت بخاری
که رفت از یاد شهرنشینان دهاتی
مثل اعتراف به گناهی بر تن ماسهها
که پاکش کند موج دریا
و مثل بوی تن یار که بند نمیشود روی پیراهن و
میپرد... دیر یا زود