شعری از الهام گُردی
نویسنده : الهام گُردی
تاریخ ارسال :‌ 24 آبان 96
بخش :
شعری از الهام گُردی

توسلِ کدام مهمان بود
که بر ضریح میز، چنگال زد
و مرغان
به شکار دهان‌ها، نوک

آه! دوستان‌ام
یقه بازِ مجلسی به جانِ عکس‌هایشان، افتاده‌اند
و فرمی پیداست
سوانح سوختگی
مناظر یکدست

رقصی به سینه‌هایشان آویز
رقص
رقص
مبارزی خسته
در قیام تنهایی

نیمی در دکورها، پنهان می‌شوند
نیمی در زخم زبان اشیا

در ملکوت رفاقت
- صفاحی ایام-
تیرگی، ویترینِ غالب است!

ای کمرگاه من
موسیقیِ شکستن
به هر جهت که خیز برداشتی
مهره‌ای از تو
در تو
فرو افتاد!

بازگشت