شعری از اسماعیل منصوریان
نویسنده : اسماعیل منصوریان
تاریخ ارسال :‌ 4 دی 00
بخش :
شعری از اسماعیل منصوریان

مردانی صبحدم
از اذان گریه می‌کشند
تا زن به نام دیگری
در پیش باد بایستد
شب که همه‌ی سکوت را بلعید
غریبانه از شهر گریخت
حی علی خیر! سخن از عطر شکوفه‌ها
حی علی! هشتک‌های زندان
هی! درخواست از رهایی
که از نسیمی به دست می‌رسد
که از  نفس نرگس
از  یاغی به  شنیدن می‌رسد
هی! فرصت‌های اندک تماشا
برای جنون قشنگ
جنون غیر فصلی.
هی! فکرهای برنگشته
هی...!
هی...!
هی...!

بازگشت