شعرهایی از ﺁﺯاﺩﻩ ﺣﺴﻴﻨﻲ
نویسنده : ﺁﺯاﺩﻩ ﺣﺴﻴﻨﻲ
تاریخ ارسال :‌ 17 فروردین 96
بخش :
شعرهایی از ﺁﺯاﺩﻩ ﺣﺴﻴﻨﻲ

۱

تو با پیامبرانت
من با همین تنهاﻳﻲام.
با صورﺗﻲهایم
به جنگ آمده باشم
و کور، روز و شبم باد
اگر نیامده باشی
فروردینی کف دست من بگذار
لبخندی قسمت من!
فالی بگیر که‌ فردا
مستی کنار جوی بمیرد
بهشت تو اگر خوب است.
من با رﻣﻪهایم
تو با پیامبرانت.


۲

 

همکاﺭﻱام با ماه
 که نیمه مانده است.
و انقلاب خودم را حدس ﻣﻲزنم.
سروی به جای من ﻣﻲکاری.

امید به ﭼﺸﻢهای تو دارم.
بیمارم آنچنان که «ﻣﻲخواهمت» عجیب نیست؛
ﻣﻲﺑﻴﻨﻲام
به راه
سنگی که اسطوﺭﻩشناس ﻣﻲاندازد
دندان عقل ﻣﻲشود
درد ﻣﻲگیرم
ﻣﻲپیچم و نیلوفری
از من زده بالا.



۳

 

سوداﺑﻪام
نه ﺁﻥچنان که گیسو بریده باﺷﻲام.

ای من که ﻣﻲروی به خیابان
ﻟﺐهایم را تقسیم ﻣﻲکنم
در من اﻟﻒهای گمشده پوست ﻣﻲاندازد،
ﭼﺴﺒﻴﺪﻩام به حرف
به پشت سر
و این آفتاب
که پیش از انقراض
افق را
امضا ﻧﻤﻲکند.

بازگشت