شعرهایی از هرمز علیپور
نویسنده : هرمز علی پور
تاریخ ارسال :‌ 26 آذر 96
بخش :
شعرهایی از هرمز علیپور

۱
 

این زخم هیچ سرد نمی‌شود
اگر که باز می‌خندم
مثل وقتی ماشین از روی کفشم رد شد
در ابتدای صبح‌ها ولی معمولاً
یک طوری هستم
حالی میان گریه و سکوت
مثل عکسی قدیمی که
غمگینی خاصی در او پیداست
که هیچ‌کس به شکل کامل
تمام نمی‌کند
و من نیز همین را بگویم


۲

 

مثل هرچه که باشد
مثل شکستن یا که
صدا دادن چیزی که می‌ارزید
نمی‌توان هیچ روزی را
برگرداند وُ
من این سکوت را
تازه نیافته‌ام.
از همان آغاز که
در جستجوی هوای بهتری بودید
وقتی که من با شعله‌ها ماندم و
شما حتی بدون یک خداحافظی
رفتید وُ
از دیگران شنیدم که رفته‌اید

بازگشت