شعرهایی از فرناز فرازمند
نویسنده : فرناز فرازمند
تاریخ ارسال :‌ 5 آبان 00
بخش :
شعرهایی از فرناز فرازمند

 

 

 

۱
انکار باد
تکان از برگ‌ها نمی‌گیرد
تو را از من

در فراموش کردنت
دستم را به ابری می‌گیرم و برمی‌خیزم هر صبح
و اندوه، گربه‌ای تشنه
که می‌لیسد نم انگشتانم را

انکارت می‌کنم عشق
که دستم را بگیری
و نزدیک‌تر کنی به چشم‌هایش
یقین و یشم
تا بمیرم
از درنگ انگشتی در جراحت پهلویم
وقتی که پلک می‌زند

چگونه می‌توان سرود؟
شعری که حتا پنهان کرده‌ای از خودت
و رفتن او را
وقتی که هر گوشه از این خانه
چتری
بال پرستویی‌ست

 


۲
صدای چه بود؟
تاس می‌چرخاند کسی در کاسه ابرها؟
پرده را کنار می‌زنم
رعدی رسیده، نعل‌بند ماه
بچه که بودم می‌گریختم پیش ستاره‌ها
یکی‌شان جنبیده کمی از جا
صدای چه بود؟
فنجان قهوه‌ات را شاید هم می‌زنی
در هواپیما
دستی که می‌لغزیدی از باران
بر پیراهنم برگ‌ها

بازگشت