شعرهایی از ابراهیم عادل
نویسنده : ابراهیم عادل
تاریخ ارسال :‌ 13 آبان 94
بخش :
شعرهایی از ابراهیم عادل

1

خسته ای

و لیس های گربه ی مادر

زخم هایت را تسکین نخواهد داد

باید که باد از لالایی های پراکنده اش

 مرحمی برایت می ساخت

که نساخت

ناخن بکش به هوا

و به زخم خو کن

و ادامه رویاهایت را به خیابانی در شهری دور ببر

که حرفهای آدمهاش

کهنه ترین زخمها را خوب می کند...

 

2

بی گمان اسبی سیاه خواهد بود تناسخ من

با رویاهای قاچاق

آرتروز

 زانو دردی در سراشیبی

وشانه های سنگین از بار ودکا

 دیگران را سخت باید بشناسم

سم بکوبم به زمین

و در زخم های وسیع دور شوم...

*

ابراهیم عادل

بازگشت