شعری از نگین فرهود
تاریخ ارسال : 3 خرداد 98
بخش : نگاه اول
که حروفِ ...
بریزد از لای دندانِ عفونت
پخش در خانه شود
حروفِ وقتی صدا نمیزنمت به نام .
چشم که بچرخانم دورِ دهان
صبر بردارم از زبان و
هی ببلعم شیونِ روز
به شب بگو
برهوتِ تو تا کجاست مگر
که خون نمیدود به اندام اشیا
به بافتِ مویرگیِ پرده و فرش
وقتی تکان بخورد خاک
در نرفت و نیامدِ اصوات
چیزی دارد
رد میشود از لابلای عضلاتِ اتاق
حرکت ندارد نور
از میانهی تاریکی بلند نمیشود
چیزی
لهیده پایین میرود از گلویِ لکنت
با چند سرفه
سرفه
و پریدن از صدا به پت پت
تا حنجرهای بمانم تنها
در ادایِ " چند کلمه بیرون بیاور از لالمانی "
از حفرههای هوا
که حروفِ ...
میگویم دهانم را میخورم اصلا
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه